نام و نام خانوادگی: سید مهرداد مجدزاده طباطبایی
نام پدر:سیدرضا
تاریخ تولد:۱۳۳۴/۰۴/۱۰
تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۱۱/۲۰
محل تولد:اصفهان
محل شهادت: رقابیه عراق
وصیتنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
الهى و ربى من لى غیرک اسئله کشف ضرى و النظر فى امرى.
این وصیتنامه مهرداد مجدزاده عبد گناهکار پروردگار است که به رحمت خویش و شفاعت پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و حضرت زهرا(ع) امید دارد. از خداى خویش شرمندهام که معاصى بسیار نمودهام، امید است که خداوند رحمان و رحیم بر این بنده از سر لطف ترحم نماید و قلم عفو بر معاصیم کشد و مرا در جوار خویش جاى دهد. پدر و مادر عزیزم، دست هر دوى شما را مىبوسم و از اینکه حق فرزندى را بجا نیاوردم مرا ببخشید. این را بدانید که ان شاءالله مىدانید، عمر انسان زود تمام مىشود و فقط ایمان و عمل صالح است که در قیامت به درد انسان مىخورد و در تاریکیهاى قبر انسان را نجات مىدهد. من دیروز بین شما بودم و امروز براى شما عبرت هستم. چه بسیار کارهاى خیرى که مىتوانستم انجام بدهم و چه بسیار معاصى، که متأسفانه مرتکب شدم و اکنون افسوس مىخورم ولى مىبینید که دیگر فرصت از دستم رفته است پس شما مرا عبرت قرار دهید و تا خداوند فرصت داده است براى آخرتتان زحمت بکشید که دو روزه دنیا خیلى زود مىگذرد. همسر خوبم، یکى از نعمتهاى بزرگى که خداوند در زندگى نصیب من نمود تو بودى- تو و خانوادهات خیلى خوب هستید. من نسبت به خوبیهاى خانوادهات، خصوصا مادرت خیلى شرمندهام. در اعماق وجدانم نسبت به خانوادهات احساس شرمندگى دارم که نتوانستم خوبیهاى آنها را تلافى کنم. امیدوارم که مرا ببخشى، که از صمیم دل معترفم که شوهر خوبى براى تو و پدر خوبى براى فاطمه عزیزم نبودم. در این روزها که اینجا بودم چقدر دلم براى هر دوى شما تنگ شده و دلم مىخواست یک بار دیگر همه را خصوصا تو و فاطمه را مىدیدم. از طرف من به یکایک اعضاى خانوادهات سلام برسان و طلب مغفرت کن. خواهرانم، شما نیز مرا ببخشید. برادر عزیزم شهرداد، تو براى من هم یک برادر بودى و هم یک دوست. من تو را خیلى دوست دارم و مىدانم که انسان صادقى هستى که به اسلام و امام عشق مىورزى. شهرداد عزیز، خودت بهتر مىدانى که عمر انسان و حیات دنیا شبیه یک خواب است نصیحتى که به تو دارم این است که براى زندگیت یک مسیر انتخاب کن و آن راهى که بیشتر از هر راه مىتوان به اسلام و جمهورى اسلامى خدمت کرد. حداکثر توان خود را در خدمت به اسلام مصرف کن که دنیا با همه فریبندگیش متاع ناچیزى است. امیدوارم همه برادرانى که به حقوق آنها تعدى و تجاوز نمودهام، مرا ببخشند. مقدارى بدهى به شرح زیر دارم: یک ختم قرآن که تا آخر«سوره نحل» را خواندهام و یک نفر از اول«سوره بنى اسرائیل» تا آخر را تمام کند. ۵۰۰۰ تومان پول خمس بدهکارم که ۴۵۰۰ تومان سهم امام و سهم سادات است ولى ۵۰۰ تومان آن فقط سهم سادات است. که همه ۵۰۰۰ تومان را به حجتالاسلام جزایرى بدهید و بگویید که ۴۵۰۰ تومان سهم امام و سهم سادات ولى ۵۰۰ تومان فقط سهم سادات است. مبلغ ۱۰۴۰۰ تومان به… بدهکارم که خدا این مرد را نیز اجر فراوان دهد که در زندگى محبتهاى بسیارى به من نمود. ۴ سال نماز و احتمالا ۶ ماه روزه بدهکارم. حدودا ۱۰۰ تومان به یک منافق تروریست… همان فردى که به خانهمان حمله کرد بدهکارم اگر توانستید به خانوادهاش بدهید و اگر ممکن نشد از آقاى جزایرى یا آقاى شفیعى مسئلهاش را سؤال کنید که چه باید کرد؟ یک کتاب«حماسه حسینى» از آقاى مطهرى از کتابهایى که در چهار طبقه شرکت نفت مىفروشند به امانت گرفتهام یا کتاب را پس بدهید یا به علىرضا پرهیزگار در شرکت نفت بابت کتاب ۳۰ تومان پول بدهید که البته اگر پول بدهید بهتر است. هر کسى که طلبى دارد بگویید که بیاید و بگیرد و یا ببخشد نزد هر کس هر چه دارم از باب هدیه از من بپذیرد. دوست دارم کلیه حقوق بعد از مرگم به همسرم داده شود که معاش خودش و فاطمه عزیزم را تأمین کند. کتابهایم را دوست دارم در راه خدا انفاق کنید. در خاتمه از همه فامیل و نزدیکان طلب عفو دارم، و آنها را به خدا مىسپارم و از دو برادر خوبم سیدجمال و شهرام که براى خانوادهام و خودم زحمات بسیار کشیدند کمال تشکر را دارم. به همه برادرانم، خصوصا برادران خوب مسجد جزایرى سلام برسانید. همگى اسلام و جنگ را فراموش نکنید.
|